بهم میگه چرا ما هر کدوممون که نگران باشیم یا مشکل و حرفی داریم میایم سراغ تو که تو واسمون حلش کنی و به حرفمون گوش بدی؟
زندگیِ تویِ اینسالها... از داوود خانیخلیفهمحلهمیخواستم زبان باز کنم. میخواستم بگویم تمام آن اطلاعاتی که از گذشته دنبالش بودم را کشف کرده ام. میخواستم بگویم بعد از سالها حالا خیلی چیزها را فهمیده ام. نشد. نتوانستم...
SMTOWN Concert 2017 - Chanyeol _ Wendy STAY WHITH MEداشت از گذشته میگفت. از روزایی که کانال داشتم. گفت کانالتو دوست داشتم و من باز هم باورم نشد چه چیز خاصی داشت که اون تعداد کم دوسش داشتن. گفت یادته یه پست وبلاگت رو خونده بودی اونجا؟ و من یادم نبود. بهش گفتم دوسال گذشته از اون روزا... باورمون نمیشد. گاهی بعضی اتفاقات اونقدر نزدیکن که انگار همین روزا بودن و در عین حال اونقدر دورن که انقد خیلی سال ازشون گذشته...
چگونه در زمان شیوع کرونا هزینه کسب و کارهای خود را کم کنیم؟البته این را هم به خاطر بسپار که این ققنوس گاهی هم با انفجار آتش میگیرد و هم خودش و هم اطرافیانش را به آتش میکشد. رسالتش را هم فراموش میکند و حرفهای بد میزند :/
مقایسه تلفیق هنر با بادرانحرف میزنم. میخندم. میخندانم. نگاه میکنم که حتما بخندند.شب میشود. تاریکی فرا میرسد. مرا میبلعد. غصه آوار میشود. دیگر نمیخندم. سکوت میکنم. آتش میگیرم. خاکستر میشوم. فردا که میشود، ققنوسی دیگر از خاکسترم بلند میشود که رسالتش خنده است و ماهیتش چیز دیگر...
مقایسه تلفیق هنر با بادرانمیدانی حالا که فکر میکنم من هیچ چیز کاملی نصیبم نشد. هیچ چیز. همه چیز یک جایی نیمه رها شد. داشتم فکر میکردم باید چه طور از خودم بگویم؟ وقتی یک جایی عشق کتاب و کتابخوانیهایم را کنار گذاشتم. یک زمانی عشق موسیقی را رها کردم. یک جایی زبان انگلیسی و فرانسه را رها کردم. رفاقتهایم. هنرهایم و خیلی چیزهای دیگر. حالا هم درست ترم آخر باید همه چیز دچار تعلیق میشد. حتی دیگر از شغل محبوبم هم ترس دارم و شاید این هم نیمه رها شود. حالا من که هستم وقتی حتی جای کامل و تمامیدر قلبهای آدمها هم ندارم؟ به خاطر خدا در قلب یک نفر هم جای من اختصاصی نیست. من هم دوستم مثل باقی دوستها. دلتنگ من میشوند مثل تمام کسانی که دلتنگشان میشوند. دوستم دارند به سان دوست داشتن دوستانشان. حتی نویسنده که چه عرض کنم بلاگر تمامیهم نیستم. حالا تو بگو من که هستم؟ نیمهای از هرچیز؟ بی هیچ جای کاملی؟ بی هیچ لقب تمامی؟
مقایسه تلفیق هنر با بادراندکتر داشت حرف میزد. میگفت آدما وقتی تعارضهایی واسشون پیش میاد که نمیتونن حلش کنن و باهاش کنار بیان پس خوابش رو میبینن تا بتونن حلش کنن اینکه بعضیها خوابهای سریالی میبینن به خاطر اینه که با یه بار خواب دیدن نتونستن تعارضهاشون رو حل کنن پس انقد اون خواب رو میبینن تا بتونن حلش کنن.
نگهداری طوطی در زمستانحسی که به اینجا دارم کاملا عوض شده. نمیدونم به چه دلیل ولی حس اعتماد به اینجارو خیلی وقته از دست دادم. از اینکه اینجارو بلاگرایی که منو بشناسن بخونن و هرگونه قضاوتی بشم بدم میاد. در واقع حس بدی میشم انگار حریم شخصیم رو از دست دادم. درسته اینجا حرف خاصی نمیزدم ولی قبلا خیلی دوست داشتم اینجا پر از بازدید باشه و همه بشناسنش ولی چند وقتیه که اصلا از دیده شدن فراریم. حتی ترجیح میدم یه جا دیگه باز کنم و ناشناس بنویسم تا هیچکس ندونه اینا حرفای منه.
نگهداری طوطی در زمستانتعداد صفحات : 2